سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در شگفتم از آن که نومید است و آمرزش خواستن تواند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :17
بازدید دیروز :1
کل بازدید :9200
تعداد کل یاداشته ها : 30
04/2/20
5:14 ع

عوارض خودارضایی

1- مغز را تضعیف می‌کند و قدرت یادگیری و یادآوری و تمرکز فکر و نیروی اندیشه و استدلال را تا حد بسیار زیادی پائین می‌آورد.

2- باعث فراموشی می شود

3- هوش و نیروی حل معادلات ریاضی و اقتصادی و هنری و اجتماعی مغز را ضعیف می‌کند..........

  


بقیه در ادامه مطب.........
  
  

«استمنا» یا «خودارضایی» یکی از راه های انحرافی در ارضای میل جنسی است که نسل جوان را در معرض آسیب های جدی قرار می‏دهد. از همین رو می‏توان آن را نوعی انحراف جنسی یا بیماری نامید که با جدیت باید در درمان آن کوشید. آسیب های ناشی از خودارضایی به گونه های مختلفی تقسیم ‏پذیر است که به اختصار به برخی از آنها اشاره می‏شود:

یک. آسیب های جسمانی‏
یکی از روش های شناخت پیشرفت بیماری ها در پزشکی، مرحله‏ بندی (staging) علایم بیماری است. براین اساس، برحسب عوارض ایجاد شده در بیمار مبتلا به خودارضایی، سه مرحله (stage) بیان شده است: ادامه مطلب...

92/9/15::: 8:28 ع
نظر()
  
  

 

 

 

امام حسین (علیه السلام) در خانه اش مشغول نماز بود ، یک نفر اعرابی ( بادیه نشین ) که از فقر به تنگ آمده بود ، به مدینه وارد شد ویکراست به در خانه امام حسین (علیه السلام) آمد و در را زد و این دو شعر را خواند :

لم یخب الیوم من رجاک ومن

حرک من خلف بابک الحلقه

فانت ذوالجود انت معدنه

ابوک قد کان قاتل الفسقه

« امروز کسی که امید به تو داشته باشد و حلقه ی در خانه ی تو را حرکت دهد ناامید نخواهد شد ، تو سخاوتمند ومعدن عطا وکرم هستی ، پدرت کشنده ی فاسقان بود » .

امام حسین (علیه السلام) نماز خود را کوتاه کرد و پس از نماز به سوی آن اعرابی بیرون آمد آثار فقر وتهدیستی را از چهره ی او مشاهده کرد آن گاه بازگشت و قنبر پیش دوید امام (علیه السلام) به او فرمود : از مخارج زندگی ما چقدر در نزد تو باقی مانده است ؟

قنبر گفت : دویست درهم باقی مانده که به من فرمودی آن را بین بستگانت تقسیم کنم .

امام فرمود : آن را بیاور ، کسی که از آنها سزاوارتر است آمده ، قنبر رفت و آن را آورد ، امام حسین (علیه السلام) آن را گرفت وبه آن اعرابی داد ، و در جواب  شعر او ، این سه شعر را خواند :

خذها فانی الیک معتذر

واعلم بانی علیک ذو شفقه

لوکان فی سیرنا الغداه عصا

کانت سمانا علیک مندفقه

لکن ریب الزمان ذونکد

و الکف منا قلیله النفقه

« این پول را از من بگیر ، واز تو معذرت می خواهم وبدان که من به تو مهربانم وتو را دوست دارم ، اگر دست ما پر بود ، تو را همواره بهره مند می کردیم ، ولی سختیهای زمانه کم عطا شده ، و دستمان خالی است ».

اعرابی آن را گرفت و با کمال خوشحالی ، اشعاری را به عنوان تشکر خواند و رفت .( پاورقی: اعیان الشیعه ، چاپ ارشاد ، ج 1 ، ص 579)

طبق نقل بعضی از روایات ، وقتی که اعرابی آن پولها را گرفت ، سخت گریه کرد حضرت فرمود :گویا عطای ما را کم شمردی ؟ اعرابی گفت : نه ، بلکه گریه ام برای آن است که دست با این جود و سخا ، چگونه رواست که زیر خاک برود ؟ ( پاورقی:منتهی الامال ، ج 1 ، ص 209)

ماخذ اصلی: داستانهای شنیدنی از امام مهدی علیه السلام / کد ماخذ1320 

 

نویسنده: اشتهاردی                                

 

صفحه: 76-77


  
  


قدیم ها وقتى که قرآن مى خواندند، براى این که نشانه بگذارند که تا

کجاخوانده اند از پر طاووس استفاده مى کردندوهیچ گاه هیچ کس از

پر کلاغ استفاده نمى کرد،چون قرآن زیباست وچیزى هم که دردل آن

قرارمى گیردبایدزیبا باشد.امام حسین علیه السلام حقیقت قرآن است،

پس اگرکسى مى خواهددردل اوجاى بگیرد ودرکنار او قرار بگیرد

و همراه و همگام با او باشد شرطش این است که یک زیبایى هایى از

خود نشان بدهد. حبیب  بن  مظاهر  به  خاک   و  خون کشیده شده بود، امام

حسین علیه السلام بر بالین او آمدویک جمله به اوگفت که اشاره به

همین حقیقت داشت. حضرت فرمود:

 


لَقَدْ کُنْتَ فاضِلاً

 


یعنى، حبیب تو آدم با فضیلتى بودى و آن چیزى که مرا به تو پیوند داد،

فضیلت تو بود و این یک درس و بلکه یک پیغام به همه ماست که اگر

مى خواهید با من حسین بن على علیه السلام جوش خورده و پیوند و

ارتباط برقرار کنید باید اهل فضیلت باشید.

 

 



 

 

 

ماخذ: سلوک باران- محمدرضا رنجبر     

 


  
  

شأن نزول آیه ی حجاب، زخمی شدن صورت جوانی پس از مشاهده ی یک زن بود.

 

شأن نزول: سوره ی نور، آیه ی 30-31

 

در کتاب کافی در شأن نزول نخستین آیه از آیات فوق از امام باقر (ع)

چنین نقل شده است که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو

شد- و در آنروز زنان مقنعه خود را در پشت گوش ها قرار می دادند-(

و طبعاً گردن و مقداری از سینه آنها نمایان می شد) چهره آن زن نظر آن

جوان را به خود جلب کرد. و چشم خود را به او دوخت هنگامی که زن

گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه می کرد در حالی که

راه خود را ادامه می داد تا اینکه وارد کوچه تنگی شد و باز همچنان به

پشت سر خود نگاه می کرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی

استخوان یا قطعه شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت!

هنگامی که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری

است و به لباس و سینه اش ریخته! ( سخت ناراحت شد) با خود گفت

به خدا سوگند من خدمت پیامبر می روم و این ماجرا را بازگو می کنم

هنگامی که چشم رسول خدا (ص) به او افتاد فرمود چه شده است؟ و

جوان ماجرا را نقل کرد در این هنگام جبرئیل، پیک وحی خدا نازل شد

و آیه ی فوق را آورد.

 

 

 

 

ماخذ: تفسیر نمونه-مکارم      جلد: 14 صفحه: 436-435

 


  
  
<      1   2   3   4   5      >